جدول جو
جدول جو

معنی جیری وری - جستجوی لغت در جدول جو

جیری وری
گوشت سرخ شده، گوشت مخلوط با پی که سرخ شده باشد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دری وری
تصویر دری وری
حرف بی ربط و بی معنی، سخن بیهوده و بی سر و ته، چرند، یاوه، ژاژ، ژاژه، چرند و پرند، جفنگ، چرت، شرّ و ور، کلپتره، چرت و پرت، فلاده، بسباس، ترّهه
فرهنگ فارسی عمید
(یِ بَرْ ری)
خزامی. خزاما. (یادداشت مؤلف). خیری البر
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر، واقع در 28/5 هزارگزی شمال کلیبر و 28/5 هزارگزی شوسۀ اهر به کلیبر، کوهستانی، معتدل، دارای 81 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی گلیم بافی و راه آن مالرو است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دَ وَ)
حرف یاوه و مفت و مزخرف و بی ربط. (فرهنگ لغات عامیانه). هذیان. چرند و پرند. سخن بیهوده. لاطائل. (یادداشت مرحوم دهخدا). سخن بی سروته.
- دری وری گفتن، پرت و پلا گفتن. ول گفتن. پرت گفتن. مغالطه کردن. جواب ناموافق با سؤال دادن
لغت نامه دهخدا
تصویری از جیره خوری
تصویر جیره خوری
عمل جیره خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دری وری
تصویر دری وری
پرت و پلا، حرف یاوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دری وری
تصویر دری وری
((دَ. وَ))
سخنان بیهوده، حرف های بی سر و ته
فرهنگ فارسی معین
از اصوات، صدای پرندگان کوچک مانند: گنجشک
فرهنگ گویش مازندرانی
از طرف پدر، کسانی که از سوی پدر با هم فامیل باشند
فرهنگ گویش مازندرانی
از سمت پایین
فرهنگ گویش مازندرانی
راه میان بر و شیب دار، چپ چپ نگاه کردن، انحراف از مسیر اصلی
فرهنگ گویش مازندرانی